عشــــــــــــق شکستـــــــــــــه
عشــــــــــــق شکستـــــــــــــه
درد ودل عاشقانه


تاریخچه خوراکی ها

 آِیس پک

بابک بختیاری، مدیر فروشگاه‌های زنجیره‌ای آیس پک در ایران و برخی کشور های منطقه را به جرئت می توان جوان تری کار آفرین امروز ایران نامید. نه آقا زاده بوده که سرمایه کلانی داشته باشد و نه به هیچ جناح سیاسی وابسته است که او را حمایت کنند . خلاقیت ، پشتکار و نگاه مثبت او به آینده مهم ترین عوامل موفقیت او هستند . همیشه موفق نبوده بلکه بارها شکست خورده است ... شاید اولین باری که لیوان های بزرگ و نی های عجیبی را که بستنی از آن به سختی با دانه های موز و اسمارتیز بالا می آمد را امتحان کردیم، فکرش را هم نمی شد کرد روزی مدیر عامل آیس پک از خبری که نشریه ی واشنگتن پست در باره ی این بستنی کاملا ایرانی در جهان نوشته صحبت کند.بابک بختیاری، مدیرعامل و مخترع آیس پک اما از همان کودکی که در آشپزخانه بستنی را با انواع و اقسام خوراکی های محبوبش مخلوط می کرده، اطمینان داشته که روزی این نوشیدنی محبوب را عرضه می کند و می تواند به عنوان یک کارآفرین در ایران مطرح باشد.مدیر 35 ساله ی آیس پک از دغدغه هایی می گوید که از ابتدا تا به امروز برای خودش و محصول دووست داشتنی اش پیش آمده...
فروشگاه‌های زنجیره‌ای آیس پک را خیلی ها میشناسند. در ایران باور عمومی این است که در پس فعالیت های بزرگ اقتصادی، فردی، سیاسی و با نفوذ و یا سرمایه داری بزرگ حضور دارد. صادقانه بگویید که چه فردی یا سرمایه داری حامی اصلی آیس پک است؟
هیچ کس. خیلی ها وقتی برای مذاکره با ما می آیند، میپرسند که آیس پک متعلق به فلان شخصیت سیاسی است؟! برخی هم در جلسه منتظر می مانند تا "حاج آقا بختیاری" نامی بیایند تا با او گفت و گو کنند. آیس پک را از پله اول شروع کردم. از ابتدا که ۱۲۰ شعبه نداشت. به قول قدیمی ها، ما از زیر پله شروع کردیم. بعد یک شعبه دو تا شد، دو به سه رسید و تعداد این شعبه ها زیاد شد. همزمان با شروع کار، امتیاز آن را فروختم. برای گرفتن شعبه پولی به من دادند و سرمایه از خودشان بود. کار ما این گونه رشد کرد. البته با موانع بساری هم رو به رو شدیم. مردم در ابتدا آیس پک را قبول نداشتند حتی میگفتند اسم آن را باید عوض کرد و خدا را شکر همه موانع برطرف شد.
شما تحصیلاتتان را تا چه مقطعی ادامه دادید؟ من هم مثل خیلی های دیگر وقتی کارم زیاد شد درس را رها کردم و در حال حاضر اخرین مدرک تحصیلی که من دارم کاردانی عمران است.ولی آن زمان دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران بودم.کلا توانستم 110 واحد پاس کنم.برای همین موفق شدم تا کاردانی به خواندن درس ادامه بدهم.
کدام دانشگاه درس خواندید؟ من دانشگاه ازاد واحد تهران مرکز درس خواندم
شما خودتان را به عنوان کارآفرین قبول دارید؟ چرا که نه؟کارآفرینی در واقع نوعی از توانایی های شخصیتی است که در هر فردی به یک میزان مشخصی وجود دارد.البته در کنار این توانایی شخصیتی باید شخص قادر به مدیریت کردن هم باشد.البته نسبت وجود این توانایی ها در افراد متفاوت است.ممکن است شخص 70 درصد تکنسین باشد،20 درصد مدیر باشد و 10 درصد کارآفرین.و می تواند این مفاهیم معکوس باشد، شخص 90 درصد خلاقیت و کارآفرینی داشته باشد.من احساس می کنم شخصیت کارآفرینی در من بیشتر از شخصیت مدیریتی من باشد،یعنی به جای اینکه دوست داشته باشم در یک کار به عنوان یک تکنسین مشغول باشم، دوست دارم یک مجموعه را راه بیاندازم و تکنسین و مدیر استخدام کنم.مدیر دوست دارد یک جا بماند و مدیریت کند اما یک کارآفرین دلش می خواهد از جایی به جای دیگر حرکت کند و مدام در حال تغییر باشدف شاید برای همین باشد که من خصوصیات کارآفرینی را در خودم بیشتر می بینم. كارآفرینی فرآیند یا مفهومی است كه در طی آن فرد كارآفرین با ایده‌های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید، با بسیج منابع به ایجاد كسب و شركتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت می‌ورزد . این امر توام با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمت به جامعه می‌شود. بنابراین «كارآفرینان» عوامل تغییر هستند كه گاهی موجب پیشرفتهای حیرت‌انگیز نیز شده‌اند. انگیزه‌های مختلفی در كارآفرین شدن مؤثر می‌باشند كه از جمله آنها: نیاز به موفقیت، نیاز به كسب درآمد و ثروت، نیاز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را می‌توان نام برد.
مسئله ریسک پذیری و شهامت خطر کردن چقدر می تواند در رسیدن به موفقیت موثر باشد؟
بسیار مهم است . بعضی وقتها پول قرض کردن هم شهامت می خواهد . من این شهامت را داشتم و دست به خطر زدم. البته ریسک پذیری هم اصولی دارد. بهتر است ریسک پذیری را از کارهای کوچک تجربه کنید. ابتدا باید از کم شروع کرد، چون تجربه‌هایی که در کار های کوچکتر به دست می آورید باعث می شود در کارهای بزرگ تر شکست نخورید. ضریب ریسکش پایین تر است و شما را برای کار های بزرگتر با ضریب ریسک بیشتر آماده میکند. به عقیده من کوچکترین کار هم ریسک دارد. شما صبح که جنسی از بازار می خرید و بعد آن را می‌فروشید، در همان لحظه خرید ریسک کرده‌اید. شاید از تو نخرند ، شاید ضرر کنی، پس اول باید جرئت داشته باشید. ولی نباید از پا بیفتید. نگویید من شکست خوردم. خود من در آن دوره های مختلف ضربه های زیادی خوردم. در کار، اول ماشینم را دادم و با دست خالی بیرون آمدم. در تجربه بوفه ها سود کردم و بدهی ام را دادم. رفتم سر کار مبلمان اداری، کارخانه زدم، ضرر کردم و باز زمین خوردم. دوباره از هیچ شروع کردم. نمایشگاه میزهای کامپیوتر را گرفتم و ان ماجرا ها پیش آمد و ...
اخیراً مشاهده شده که فروشگاه‌های فراوانی در سطح شهر از ایده شما الگو برداری کرده اند با نام های مشابه شما فعالیت می‌کنند، در این باره اقدامی انجام داده‌اید؟
متاسفانه این اتفاق افتاده و از نهاد های مسئول می خواهم که از کار آفرینان حمایت کنند. البته ما به وسیله وکلای مجرب در حال پیگیری این مسئله هستیم و تا کنون به اداره بهداشت و اماکن شکایت کرده ایم. امیدوارم این پیگیری ها ثمر بخش باشد.
اکنون تمام ذهنتان معطوف به آیس پک است؟ یعنی در وقت های تنهایی و غیر کاری هم به فروشگاه های خود فکر میکنید؟ نه اینگونه نیست. به طور مثال ساعتی که برای پینگ پنگ به باشگاه می روم دوست ندارم به چیز دیگری فکر کنم. این یک آرامش روحی است. وقتی به رستوران می روم به آیس پک فکر نمی کنم، به غذایم فکر میکنم. الان بیشتر وقتم برای هر چه منظم تر کردن سیستم صرف میشود. در حال حاضر ۱۲۰ نمایندگی داریم و رفع رجوع مسائلی که برای اینها پیش می آید. زمان زیادی لازم دارد. من باید درگیر کار باشم تا شعبه ها تقویت شوند. یک جایی آیس پک رونق میگیرد و جواب میدهد و بر عکس در جای دیگری احتمال دارد موفق نشود.
به‌ اعتقاد شما برای‌ ایجاد کارآفرینی‌، ذهن‌ خلاق مهمتر است‌ یا پشتوانه‌ی‌ مالی‌؟ در اصل‌، ذهن‌ خلاق سازنده‌ی‌ پول‌ است‌ ولی‌ نمی‌توان‌ گفت‌ تنها با پول‌ و داشتن‌ پشتوانه‌ی‌ مالی‌، می‌توان‌ ثروتمند شد چرا که‌ خیلی‌ها با ذهن‌ خلاقشان‌ توانسته‌اند ثروتمند شوند.
از تأثیرهای‌ کارآفرینی‌ در جامعه‌ برای‌ مان‌ بگویید؟ به‌ تازگی‌ دانشکده‌ی‌ کارآفرینی‌ تأسیس‌ شده‌ که‌ بسیار خوب‌ است‌ و باعث‌ پیشرفت‌ و رونق‌ اقتصادی‌جامعه‌ می‌شود. من‌ هم‌ گاهی‌ وقتها به‌ آن‌ دانشکده‌ سر می‌زنم‌.
با توجه‌ به‌ کارهای‌ قبلی‌ شما و شراکت‌ با افراد مختلف‌ در زمینه‌ کارهای‌ متفاوت‌، به‌ نظر شما کارآفرینی به‌ شکل‌ انفرادی‌ برای‌ شما قابل‌ قبول‌تر است‌ یا همراه‌ با یک‌ شریک‌؟ در حقیقت‌ شریک‌ خوب‌، یک‌ نعمت‌ است‌ من‌ در هر قسمت‌ کارم‌، شریکی‌ را انتخاب‌ کرده‌ام‌ و سعی‌می‌کنم‌ در انتخاب‌ آن‌، خوب‌ دقت‌ کنم‌ اما تصمیم‌ گیرنده‌ نهایی‌ در کارها، خودم‌ هستم‌.
به‌ نظر شما چند درصد حرکت‌ یک‌ کارآفرین‌، به‌ طور قطع‌، منجر به‌ جهانی‌ شدن‌ ایده‌ و کار اوخواهد شد؟ این‌ مساله‌ بستگی‌ به‌ تخیل‌ و باور یک‌ کارآفرین‌ دارد. اگر جهانی‌ شدن‌ کار یک‌ کارآفرین‌، جزو تخیلات‌او باشد و تحقق‌ آن‌ از پیش‌ در ذهنش‌ شکل‌ بگیرد، صد درصد آن‌ کار، جهانی‌ می‌شود.
برنامه‌ریزی‌ از پیش‌ تعیین‌ شده‌ و جامع‌ در کار یک‌ کارآفرین‌، مؤثر تر است‌ یا پیشتکار؟ هر دو گزینه‌، موثرند. در کل‌ برای‌ ایجاد یک‌ کار نوین‌، نیازمند ۵ گزینه‌ هستیم‌ که‌ به‌ ترتیب‌ شامل‌ مواردزیر می‌باشند : ۱ ـ تخیل‌ و رویا پردازی‌ ۲ ـ باور خود کارآفرین‌ در به‌ انجام‌ رساندن‌ یک‌ حرکت‌ و تصمیم‌ گیری‌ قطعی‌(که‌ خود، یکی‌ از محصول‌های‌ باور است‌) ۳ ـ برنامه‌ریزی‌ کامل‌ ۴ ـ شروع‌ به‌ کار و تلاش‌ ۵ ـ هدف‌
برای‌ رسیدن‌ به‌ چنین‌ موفقیتی‌، آیا مطالعه‌ای‌ خاص‌ داشتید یا از فکرها و ایده‌های‌ دیگران‌استفاده‌ کردید؟ من‌ همیشه‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌ مدیریت‌، مثبت‌ اندیشی‌ و ... مطالعه‌ می‌کردم‌ ضمن‌ این‌ که‌ استفاده‌ ازایده‌ی‌ دیگران‌ هم‌ در کارم‌ بسیار مؤثر بوده‌ است‌. هر انسانی‌ می‌تواند از ایده‌های‌ نوین‌ تجربه‌های‌دیگران‌ استفاده‌ کند و با در کنار هم‌ قرار دادن‌ آنها، خود یک‌ ایده‌ای‌ جدید و بی‌مانند بسازد.
شما گفتید به خاطر مشغله مجبور به ترک تحصیل شدید.حالا جدای از درگیر بودن، این ترک تحصیل ربطی به مشکلات مالی هم داشت؟ فشار مالی هم بود.موقع انتخاب واحد و پرداخت شهریه ، قسط و فشار مالی آزارم می دادشاید اگر فکر می کردم آن رشته برای من مفید است، تخت هر شرایطی ادامه اش می دادم. اما وقتی مقایسه کردم دیدم نمی ارزد که هم وقتم را بدهم، هم این همه هزینه کنم.شاید اگر رشته ای بود که بیشتر دوستش داشتم الان در کارم هم موفق تر بودم.راستش به ان چیزی که می خواندم خیلی اعتقاد نداشتم.
فکر میکنید چه رشته ای می خواندید بیشتر به آن اعتقاد داشتید؟ از دبیرستان به ما تاکید می کردند که ریاضی رشته ی بسیار مهم و خوبی است.در زمان ما مد بود که بگویند که باهوش ها رشته های تجربی و انسانی را انتخاب می کنند و کم هوش ترها سراغ انسانی می روند.در صورتی که من فکر می کنم اگر آن زمان من رشته ی انسانی را پیگیری کرده بودم موفق تر از حالا بودم و رشته هایی که در علوم انسانی را دوست داشتم در سطوح عالی پیگیری می کردم.اما چون رشته ام ریاضی بود سراغ مهندسی رفتم.
شما الان آدم پولداری هستید؟ وقتی که شما زحمت می کشی و کارآفرینی می کنی یک پاداشی دارد.پاداش کارخوب ثروت است.شما اگر کار خوب ارائه دهی، پشت کار داشته باشی و موفق شوی به هر حال پداشت ثروت است.اما من صرفا برای پول کار نکردم اما پاداشش را هم گرفتم.
بستنی دوست دارید؟ بستنی علاقه ی بچگی من است.حتی محصولی که به اسم آیس پک در حال تولید است، محصولی بوده که از بچگی همیشه برای خودم درست می کردم.
چه شد فکر کردید که تولید ابنوه این محصول بچگی جواب می دهد؟ من همیشه خودم عاشق این مزه بودم و عموما مزه ای که در بچگی باری کسی جذاب باشد همه دوستش خواهند داشت.همین باعث شد که به فکر تولید انبوه آن بیافتم.
جرقه ی تولید انبوه این آیس بالاخره از جایی زده شده دیگر.. جرقه ی تولید انبوه زمانی خورد که من یک دستگاه عجیب بسته بندی را در چین دیدم.همین دستگاهی که الان آیس پک با آن بسته بندی می شود.اولین شعبه اش هم در نیاوران بود. فكر متفاوت بودن از ذهنم بیرون نمی‌رفت. تصمیم گرفتم بستنی بسازم رقیق‌تر، حاوی میوه كه با بسته‌بندی كردن آن از طریق نی‌ بشود آن را نوشید. پس از شكل‌گیری این ایده در ذهنم نمونه‌های اولیه آن را آماده كردم و برای امتحان به اعضای فامیل و آشنایان دادم. ایده با استقبال خوبی روبه‌رو شد. تصمیم گرفتم ایده خود را عملی كنم. پس از جست‌وجوی فراوان توانستم دستگاه بسته‌بندی كننده لیوان و نی مخصوص كه بتواند بستنی در آن جریان یابد را یافته و آماده راه‌اندازی اولین شعبه آیس پك شدم. از همان روز نخست چشم‌انداز جهانی شدن محصول را در ذهنم می‌پروراندم به همین منظور روی تابلوی اولین مغازه خود نوشتم آیس پك شعبه مركزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مكان‌های دیگر شعبات دوم و سوم و ... را راه‌اندازی كردم تا آنجا كه هم‌اكنون بالغ بر 120 شعبه در ایران و 10 شعبه در كویت، مالزی، دبی و هند در حال فعالیت می‌باشد. در حال حاضر 1200 نفر به طور مستقیم در شعبات آیس پك مشغول فعالیت هستند و حدود 5000 نفر نیز مشغول فعالیت‌های ستادی، تامین مواد اولیه و توزیع آن می‌باشد.
روزهای اولی که مغازه را باز کردید استقبال چه طور بود؟ روزهای اول که دوران خاک خوری اش را طی می کرد ولی ما بازگشت مشتری داشتیم.من باور داشتم که آینده ی این کار بسیار خوب است.چون برگشت مشتری ما فوق العاده بود.یعنی هر کس که می آمد دوباهر بر می گشت.مغازه خلوت بود اما ما مشتریه ای ثابتی داشتیم که می رفتند و برمی گشتند.این باعث دلگرمی من بود.
شما تبلیغات قوی هم داشتید.شیوه ی تبلیغات را از کجا آموزش دیده بودید؟ خب اینجا بحث کمی تخصصی می شود. هر تبلیغ باید حاوی یك پیشنهاد فروش و بازاریابی منحصر به فرد برای مصرف‌كننده باشد و جهت اثرگذاری اولیه در خصوص آن برند، باید به صراحت بگوید ‌این محصول را بخرید و از‌ این فایده منحصر به فرد آن بهره‌مند شوید. پیشنهاد فروش منحصر به فرد (usp: unique selling proposition) یك مفهوم بازاریابی است كه شركت در تبلیغات یا پروموشن‌های خود از آن استفاده كرده و مزیت‌های رقابتی خود را از رقبا جدا می‌كند. امروزه در محیط‌های رقابتی، شرکت‌ها علاوه بر داشتن پیشنهاد فروش منحصر به فرد نیازمند پیشنهاد بازاریابی منحصر به فرد (ump: unique marketing proposition) نیز می‌باشند. هر شرکتی می‌بایست هر دو نوع پیشنهاد را به مشتریانش ارائه کند تا بتواند یک گام از رقبا پیشی بگیرد. در usp به دنبال این هستیم که محصولی که توسط شرکتی ارائه می‌شود چرا از دیگر رقبا متمایز است و برای تکمیل کردن این پیشنهاد، نیاز به آن داریم که ump را ارائه کنیم به‌طوری‌كه بیانگر آن باشد که چگونه می‌توانیم محصولی را تولید کنیم که نیاز‌های بازار هدف را به درستی شناسایی کرده و بتواند مزیت رقابتی بزرگ‌تری را به دست آورد. پیشنهاد ارائه شده باید به نحوی باشد كه رقبا آن را عرضه نكرده باشند و حتی قادر به ارائه آن هم نباشند.در هر صورت من همه ی تلاشم را کردم که یک تبلیغ همه گیر ارائه کنم.دلم می خواست همه بتوانند خودشان را به این محصول دوران بچگی من نزدیک احساس کنند.
الان چندسال از تولید آیس پک گذشته؟ پنج سال
در این پنج سال افت مشتری هم داشته اید؟ ما در این پنج سال به رشد واقعی خود رسیده ایم.منحنی کار ما در سال های اول به دلیل نوع آوری به طرز نجومی بالا رفت.اما الان می توانیم بگوییم دیگر رشد خیلی خوبی داریم.آیس پک مثل پیتزا شده، در واقع در زندگی همه هست.
شما محصولات دیگری در کنار آیس پک هم به شعبه هایتان اضافه کردید. چه شد که به فکر ارتقا کار افتادید؟ وقتی در این جریان افتادم، به فکر نوع آوری بودم.و این چیزهایی که در کنار آیس پک تولید می کنم چیزهایی هست که در زمینه ی کار من است و به کارم می خورد.کلا دارم سبک کارم را عوض می کنم.اولین مشخصه ی کارآفرینی خلاقیت است.یک کارآفرین اگر خلاقین نداشته باشد که کارآفرین نیست.
شما چند پرسنل دارید؟ 5000 نفر در تمام شعب.
در چه کشورهایی شعبه دارید؟ کویت،دبی،استانبول،عراق،مالزی
استقبال در کشورهای دیگر چه طور است؟ آیس پک عراق را هب طورک ل گرفته.الان محیوی ترین بستنی عراق است.اگر کمی در اینترنت جستجو کنید می بینید نشریات مهم جهان مثل تایمز هم در مورد آیس پک در عراق مطلب نوشته اند. نامه واشنگتن پست آمریكا با انتشار گزارشی از گشایش قریب الوقوع شعبه بستنی ایرانی " آیس پك " در منطقه سبز بغداد می نویسد : در قلب منطقه ( محافظت شده) سبز بغداد ، یعنی درست در چند متری سنگر بزرگترین سفارتخانه آمریكا در جهان ( سفارت آمریكا در بغداد) چالش كوچك اما نمادینی در برابر نفوذ به زوال آمریكا در عراق به صورت اتاقك كوچكی از شعبه بستنی ایرانی آیس پك شكل گرفته است. واشنگتن پست در ادامه می نویسد :‌" با وجودی كه بستنی ایرانی آیس پك روز به روز در عراق شعبه های خود را افزایش می دهد اما هنوز از گشایش شعبه های فست فود آمریكایی مك دونالد در عراق خبری نیست .
شما 5 هزار نفر کارمند دارید.الان این 5000 هزار نفر از درآمدشان راضی هستند؟ چون سیستم هر شعبه ما مستقل است، هر شعبه ای مستقل از درآمدی که دارد، در واقع پول کارمندهایش ار پرداخت می کند و باری همین کارمندها از حقوقشان راضی هستند.
اگر درستان را ادامه می دادید یا اگر در رشته ای درس می خواندید که دوستش داشتید موفق تر بودید یا به طور کلی کارآفرینی شما ربطی به درس خواندن ندارد؟ من درس خواندن را نثل ورزش می دانم.هرچقدر انسان درس بخواند فکرش برای کارکردن ورزیده تر می شود.البته رشته ی ریاضی کی خوبی هم باری من داشت و آن این بود که فکر من را ورزیده تر کرد و عمران هم باعث شد که من بتوانم ذهن سیالی داشته باشم.من معتقدم آدم بادی در رشته ی مورد علاقه اش حال چه آکادمیک و چه غیرآکادمیک آن را دنبال کند.علم همیشه خوب است.مطمئنا درس خواندن در خلاقیت و کارآفرینی موثر خواهد بود.
شما خودتان در شعبه ی مرکزی آیس پک مستقر هستید؟ نه.من در شعبه ها فقط در حد سرکشی حضور دارم.ولی در دفتر مرکزی بیشتر رفت و آمد دارم.
در دفتر مرکزی چه کاری انجام می دهید؟ دفتر مرکزی بخش خرید،فروش،نمایندگی،پخش را سروسامان می دهد و ایده های اولیه ی هر تولیدی هم در آنجا شکل می گیرد.البته من آنجا هم به طور مستمر حضور ندارم و هر شعبه برای خودش بک مدیر مستقلی دارد.
برای یک کار موفق به چه چیزهایی نیاز هست؟ برای شروع هر کاری به یک سرمایه اولیه نیاز است.حتی اگر قرار باشد در یک دکه سیگار بفروشید به سرمایه اولیه نیاز دارید.اما موفقیت تنها با داشتن سرمایه زیاد به دست نمی آید.سرمایه ی کوچک را همه می توانند تهیه کنند اما مهم ترین سرمایه برای هر کسی ایده است.ایده داشتن بزرگ ترین مشکلات را از سراه بر خواهد داشت.
شعب شما همه یک هدف و محصول را دنبال می کنند؟ در هر شعبه باری من ابداع و خلاقیت از هر چیزی مهم تر است.مثلا الان شعبه ی هایپر استار یکی از بهترین شعبه های ما است که اجناس خود ار بسیار متفاوت تولید و عرضه می کند.خلاقیت در تولید آیس پک مهم ترین و اولین حرف است.
خودتان کدام شعبه را از همه بیشتر دوست دارید؟ من شعبه هایی که مدام در حال تغییر هستند را بیشتر دوست دارم وچون شعبه هایی که به فکر ابداع و اختراع هستند یعنی کار برایشان اهمیت دارد و این برای من بسیار با ارزش است.
به نظرتان آیس پک یک بستنی لوکس است؟ هر کسی می تواند آیس پک بخورد.آیس پک محصول لوکسی نیست و قمیت بالایی هم ندارد.شما به محصولی لوکس می یید که قمیت بالا داشته باشد و در یک محیط لوکس و گران هم عرضه شود.اما آیس پک قمیت مناسبی دارد و هر کسی می تواند آن را تهیه کند.ما در نازی آباد و شهرری هم شعبه داریم.
شما بستنی با روکش طلا هم خورده اید؟ اتفاقا من هم می خواستم به همین ماجرا اشاره کنم.این یک بستنی لوکس و مجلسی است.اتفاقا به من هم پیشنهاد شد که از این روکش استفاده کنم.اما این به درد اماکن وی.آی.پی می خورد.شاید اگر روزی بخواهم یک شعبه ی وی.آی.پی هم راه اندازی کنم به فکر بستنی با روکش طلا هم بیفتم.
خودتان کدام مزه ی آیس پک را بیشتر دوست دارید؟ شکلات، نسکافه و توت فرنگی
نمی خواهید محصولات جدید به آیس پک اضافه کنید؟ الان چند شعبه ی بستنی های ماستی و رژیمی داریم و به زودی چند غذا هم وارد منوی آیس پک خواهد شد.
به نظرتان آیس پک خوردنی گذرا است یک روزی تمام می شود یا قرار است همیشه آن را در سبد تفریحی خودمان داشته باشیم؟ شما چه فکری می کنید؟ به نظر من چیزی که خاطره می سازد همیشه ماندگار هم می شود.آیس پک خاطره ساز خیلی از آدم ها بوده و قرار هم نیست به این زودی ها از صفحه روزگار محو شود.

فکر می کنید کباب را چه کسی به ایران آورد؟!

فکر می کنید کباب را چه کسی به ایران آورد؟!
این طور که میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجار نوشته، پای کباب را ...
این طور که میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجار نوشته، پای کباب را ناصرالدین شاه به ایران باز کرد. می گویند به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته و نوعی غذای قفقازی به ایران وارد شده است که بعدها آشپزهای درباری شیوه پخت آن را کمی تغییر داده اند و کباب امروزی به عنوان یک غذای کاملا ایرانی ماندگار شده است. بعدتر، کباب از یک غذای درباری کم کم به یک غذای بازاری تبدیل شد و 3 تا 4 مغازه چلوکبابی در بازار باز شدند. مثل کبابی شمشیری که در اوائل حکومت محمد رضا شاه در ضلع جنوب شرقی سبزه میدان افتتاح شد و بعدها پاتوق متجددین و اداری های آن زمان شد.
تاریخچه پیتزا

جالب است بدانید که این غذای بسیار خوشمزه قدمتی نسبتاً طولانی دارد و به زمان اهالی یونانی ساکن در ماگناگریسیا در جنوب ایتالیا بازمی گردد. حتی در کتاب «انئید» ویرژیل نیز اشاره ای به این غذا شده است. در قرن سیزدهم میلادی در کتاب تاریخ روم نوشته «مارکوس پورچیوس کاتو» به خمیر گرد صافی اشاره شده که با روغن زیتون و سبزیجات و عسل در اجاق پخته می شده است. باستان شناسان در حین حفاری های خود در شهر پومپی در ایتالیا به بقایای مغازه هایی برخوردند که نشان دهنده شباهت این مغازه ها با پیتزافروشی های امروزی هستند (احتمالاً فسیل سیب زمینی سرخ کرده ها را هم پیدا کرده اند!) البته پیتزا در آن زمان به شکل امروزی وجود نداشت و فقط شامل نان مسطح گردی بود که با آرد عمل می آمد و همراه ادویه و روغن پخته می شد. در آن زمان گوجه فرنگی در اروپا ناشناخته بود و شیر گاومیش هندی که از آن برای تهیه پنیر مازارلا (پنیر پیتزا) استفاده می شود، برای اهالی کامپانیا در ناپل هنوز مفهومی نداشت. گوجه فرنگی برای اولین بار در قرن شانزدهم وارد اروپا شد اما در ابتدا آن را میوه ای سمی می دانستند! تا اینکه در اواخر قرن هجدهم مردم فقیرنشین ناپل از آن به عنوان ماده اصلی در نان های پیتزا شکل خود استفاده کردند. این نان های پیتزایی به زودی توجه جهانگردان را به خود جلب کرد و آن ها را به مناطق فقیرنشین ناپل کشاند پیتزای مدرن در شکل امروزی توسط نانوایی به نام رافائل اسپوزیتو درست شد (حقش بود که جایزه نوبلِ شکموها را ببرد!) رافائل اسپوزیتو که در نانوایی در شهر ناپل کار می کرد، به فکر درست کردن پیتزای مخصوصی افتاد و آن را به عنوان هدیه برای پادشاه امبرتو و ملکه مارگریتا برد. این پیتزا شکلی بسیار میهن پرستانه (و پاچه خارانه) داشت و مثل پرچم ایتالیا به رنگ های سفید و قرمز و سبز درست شده بود (فکرش را بکنید، پرچم کشور هضم و تبدیل به کود بشود!) برای رنگ سبز از ریحان و برای قرمز از گوجه فرنگی و رنگ سفید از پنیر مازارلا استفاده شده بود. ملکه از این پیتزا بسیار استقبال کرد و به احترام او نام این پیتزا را مارگریتا (یا همان پیتزای سبزیجات) گذاشتند. این پیتزا استانداردی را تعیین کرد که تا به امروز در سراسر جهان در پیتزاها وجود دارد. تا حدود سال ۱۸۳۰م پیتزاها در دکه های کنار خیابان به فروش می رسیدند و اولین پیتزافروشی واقعی به نام آنتیکاپورت آلبا برای اولین بار در ناپل باز شد. پیتزا در بین ایتالیایی ها بسیار محبوب شد و به زودی به صورت غذای محلی آنها درآمد. یک مهاجر ایتالیایی به نام جنارولمباردی مغازه کوچکی در محله ایتالیایی نشین نیویورک باز کرد. شاگردش آنتوتیو توتونوپرو شروع به پختن پیتزا و فروش آن در مغازه کرد. طولی نکشید که پیتزاهای توتونوپرو بسیار پرطرفدار شد و لمباردی را به فکر باز کردن یک پیتزافروشی در سال ۱۹۰۵ انداخت. اما در این زمان مصرف پیتزا هنوز به مهاجرین ایتالیایی محدود می شد و بین آمریکایی ها محبوبیت چندانی نداشت. بعد از جنگ جهانی دوم مصرف پیتزا همه گیرتر و بین سربازان آمریکایی در ایتالیا بسیار پرطرفدار شد به طوری که گاهی پیتزافروشی ها نمی توانستند جوابگوی تقاضای بی حد و مرز مشتریان آمریکایی خود باشند. سربازان آمریکایی که از این غذای محلی خوششان آمده بود آن را با خود به خانه بردند. ایتالیایی ها که بعد از جنگ اقتصادشان صدمه دیده بود با مهاجرت به سایر کشورهای اروپایی، پیتزا را در تمام اروپا رواج دادند.

با رشد جمعیت در دهه ۱۹۵۰ بخصوص در آمریکا کم کم رستوران های زنجیره ای به وجود آمدند چون پیتزا نسبتاً سریع و آسان تهیه می شد و حملش آسان بود رستوران ها به این فکر افتادندکه برای جلب مشتری بیشتر قسمتی از کار خود را به حمل پیتزاهای سفارش داده شده به خانه مشتریانشان (به صورت مجانی)  اختصاص دهند امروز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته پیتزا مانند سایر مواد غذایی به صورت آماده و یخی

تاریخچه بستنی در جهان بستنی نوع تحول‌یافته نوشیدنی‌ها و دسرهای یخ‌زده است. همچنین بستنی می‌تواند شامل دیگر انواع لبنیات مثل خامه باشد که به همراه مواد شیرین‌کننده و طعم‌دهنده تهیه می‌شود. بر اساس شواهد تاریخی اسکندر مقدونی در قرن چهارم قبل از میلاد، به نوشیدنی‌های یخی علاقه فراوانی داشته و در مدارک دیگر نیز دیده شده که در سال ۶۲ قبل از میلاد، نرون، امپراتور روم افرادی را به کوهستان‌های آپنین می‌فرستاد تا برایش یخ و برف بیاورند، سپس آن را با شربت، پوره میوه یا عسل مخلوط کرده و می‌خورده است.

در امپراتوری ایران، مردم افشره آب انگور را روی مقداری برف در کاسه‌ای می‌ریختند و آن را به عنوان دسر، مخصوصا هنگام گرمی هوا صرف می‌کرده‌اند. برف یا از زیرزمین‌های سردی به نام یخچال، یا از برف باقیمانده روی کوه‌های اطراف پایتخت تابستانه، هگمتانه، برداشت می‌شده است.

نخستین کارخانه صنعتی بستنی‌سازی جهان در سال ۱۸۵۱در مریلند، کار خود را آغاز کرد. نخستین مغازه بستنی فروشی در آمریکا در سال ۱۷۷۶ در نیویورک شروع به کار کرد. مهاجران آمریکایی اولین کسانی بودند که اصطلاح ice cream را به کار بردند.

اصطلاحی که در ابتدا iced cream بود و بعدها بصورت ice cream کوتاه شد. هم چنین Burt Baskin و Irvine "Irv" Robbins دو برادر خوانده بودند، که برای اولین‌بار در کالیفرنیای آمریکا فروشگاه‌های Baskin-Robbins را راه‌اندازی کردند.

بستنی دارای تنوع‌های گوناگونی است. مانند بستنی‌های سنتی، بستنی‌های ایتالیایی یا میوه‌ای، میلک شیک‌ها و بستنی‌های یخی.

قدمت دسرهای یخی در چین به ۴ هزار سال قبل می‌رسد. یک نوع از این دسرها با قرار دادن سنگ نمک و برف در جداره‌های ظروف حاوی شربت تهیه می‌شد (نمک باعث می‌شود دمای یخ‌زدن آب به زیر صفر برسد) و نوع دیگری با قرار دادن شیر، برنج کاملا پخته به همراه ادویه در داخل برف تهیه می‌شد.

 

بستنی یخی هم با آب‌میوه، عسل و ادویه درست می‌شد. این دسرهای یخی از مسیرهای تجاری وارد ایران هم شدند. همچنین حدود ۴ هزار سال پیش در ایران دسر یخی فالوده با استفاده از یخ، گلاب، آرد برنج رشته‌ای و زعفران و طعم‌دهنده‌های دیگر ساخته می‌شد.

نوعی بستنی با نام بستنی سنتی یا ایرانی در ایران رواج دارد که دارای طعم زعفران و رنگ زرد می‌باشد. این بستنی همراه با خلال پسته و تکه‌های بزرگ خامه‌است و طرفداران زیادی دارد.

اکبر مشتی یکی از اولین کسانی بوده که در ایران بستنی فروشی داشته است. بستنی اکبر مشتی با نوع خارجی آن بسیار متفاوت بود.ایرانی‌ها استفاده از گلاب و زعفران را بر ثابت کننده‌ها ترجیح می‌دادند.

پیش از این بستنی‌های سه رنگ در بسیاری از شهرها رواج داشت که رنگ زرد آن زعفرانی، سفید آن وانیلی و رنگ قهوه‌ای دارچینی بود که توسط استاد بستنی ساز این سه رنگ به هم چسبیده و در ظروف یک بار مصرف فروخته می‌شدند.

در فروشگاه ها فروخته  می شود.

تاريخچه ماست قبلاً تصور می‌‌شد که مردم بلغارستان اولین کسانی بودند که ماست تهیه کردند؛ اگرچه شواهدی وجود دارد که نشان می‌‌دهد مردم کشورهای دیگر از دو سده قبل از میلاد مسیح، ماست و دیگر انواع لبنیات را تهیه می‌‌کردند. اولین ماست‌ها احتمالاً به طور تصادفی تهیه شدند؛ یعنی زمانی که شیر را برای حمل و نقل داخل کیف‌هایی که از پوست بز درست شده بود می‌‌ریختند، باکتری موجود در پوست بز، شیر را تخمیر نموده و ماست به دست می‌‌آمد. ماست تا دههٔ آغازین سده بیستم تنها میان مردم اروپای مرکزی و شرقی رایج بود تا این که در آن زمان، یک زیست شناس روسی کشف کرد که دلیل طول عمر مردم بلغارستان، استفاده زیاد از ماست می‌‌باشد. از آنجا که این زیست شناس عقیده داشت که لاکتوباسیلوس برای سلامتی مفید است، او سعی نمود که استفاده از ماست را در سرتاسر اروپا رواج دهد. به دنبال آن در سال 1919م اولین کارخانه صنعتی تولید ماست در شهر بارسلونای اسپانیا احداث شد و مصرف ماست روز به روز افزایش یافت.

نکته قابل توجه و بسیار مهم در مورد ماست اینست که علاوه بر خواص فراوان و موثر در سلامت جسمی ، برای حفظ تعادل روحی و جلوگیری از انواع کج خلقی و بداخلاقی و غرغر در بانوان در سنین مختلف توصیه می شود. آجیل ازتاریخچه تا خاصیت در زیر به طور خلاصه در مورد تاریخچه آجیل و مواد مغذی آنها مطالبی ذکرمیشود. بادام هندی بادام هندی به صورت معلق از ساقه های گیاهی به نام CASHEW PEAR می روید. بادام هندی از برزیل آمده است و توسط کاشفان پرتغالی به هند آورده شده است. بادام هندی بیشتر به عنوان یک نوع آجیل و تنقلات خورده می شود، اما از آن می توان در تهیه برخی از غذاها نیز استفاده کرد. بادام هندی سرشار از ویتامین A است.

پسته در چین به پسته‌، " آجیل خندان " می گویند. پسته قدمتی صد هزار ساله دارد. برای اولین بار در خاورمیانه، ایران و سوریه کاشته شد و بعد به یونان و بقیه کشورهای اروپایی راه یافت. طبقه یک افسانه قدیمی، عشاق، یکدیگر را در باغ پسته ملاقات می کردند تا صدای ترک و شکستن پوست پسته را به هنگام باز شدن آن بشنوند. زیرا عقیده داشتند، این كار برای آنها خوشبختی به ارمغان می آورد. مغز پسته یکی از تنقلات بسیار مفید است. پسته منبع خوبی از کلسیم ، منیزیم ، فسفر ، پتاسیم ، آهن ، فولات و پروتئین است.

گردو گردو از دوران ما قبل تاریخ وجود داشته است. در قرون وسطی اعتقاد بر این بود که گردو سردرد را معالجه می کند. حتی شواهدی دال بر وجود یک باغ گردوی بسیار زیبا در باغ های معلق بابل وجود دارد. گردو هم به صورت خشكبار و هم به صورت تازه خورده می شود و از آن در تهیه برخی از غذاها استفاده می شود. گردو منبع خوبی از فسفر، پتاسیم ، منیزیم ، پروتئین و ویتامین E است.

بادام زمینی بادام زمینی به دلیل میزان بالای پروتئین و روغن موجود در آن، بسیار مغذی است. همچنین غنی از ویتامین B و E است. از روغن بادام زمینی در تهیه بسیاری از غذاها و تهیه مارگارین استفاده می شود.

فندق قرنهاست که انسان ها فندق می خورند. در قرن حاضر، گونه های متعددی از آن کاشته می شود. فندق به صورت خوشه های چهار تا پنج تایی و درون غلاف می روید. فندق سرشار از فیبر، پتاسیم ، کلسیم ، منیزیم و ویتامین E است. فندق بسیار مغذی و خوش طعم است و در برخی غذاها نیز از آن استفاده می شود.

بادام دو نوع بادام وجود دارد : بادام تلخ و شیرین . هر دو نوع آن، بومی خاورمیانه است، اما قرنهاست که در اروپا و آمریکا نیز کاشته می شود. بادام بسیار مورد علاقه فراعنه مصر بوده است و آنها طعم بادام را در نان خود بسیار دوست داشتند. بادام در فرهنگ نژادی مناطق مختلف جایگاه مهمی داشته است. رومی ها بادام را در مراسم عروسی به عنوان سمبل خوشبختی و باروری به عروس و داماد هدیه می دادند. این سنت هنوز هم در ایتالیا رواج دارد. از بادام تلخ برای تهیه روغن بادام استفاده می شود. بادام منبع مهمی از ویتامین ها و مواد معدنی است و غنی از پروتئین ، منیزیم ، فسفر، روی ، کلسیم ، فولات و ویتامین E است.

تخمه كدو این دانه ها به رنگ سبز کمرنگ هستند و می توان آنها را به صورت خام یا بو داده مصرف کرد. حاوی مقدار بالایی پروتئین ، آهن ، روی و فسفر است. پائیز که فصل کدو تنبل است، می توانید تخمه آن را خشک کنید.

تخمه آفتابگردان گل آفتابگردان از خانواده گل مینا است. سرخ پوستان آمریکا، گل آفتابگردان را 2000 سال قبل می کاشتند. تخمه آفتابگردان را می توان به صورت خام یا بو داده مصرف کرد كه غنی از پتاسیم ، فسفر ، پروتئین ، آهن و کلسیم است.

ساندویچ در ایران از دیروز تا امروز تا سال ۱۳۰۶ هـ. ق ( ۱۸۸۹ م) که ناصرالدین شاه قاجار براى بار سوم راهى فرنگستان شد ، هیچ ایرانى نه نامى از ساندویچ شنیده نه آن را تناول کرده بود. گرچه در ایران عصر ساسانی غذایی حاضرى به نام بزم آورد یا خامیزگ (گوشت دودى گوساله) متداول بود که شاهان در سفرهاى جنگى مى‌خوردند و خامیزگ گوشت نیمه‌پزى بودکه آن را لاى نان گذاشته صرف مى‌کردند ، اما از ساندویچ در ایران اثرى نبود و فقط اروپایى‌ها مى‌دانستند.

یک قرن پیش از میلاد مسیح یک خاخام یهودی به نام Hillel the Elder ، قطعاتی از گوشن خوک را در خمیر نان فطیر قرار می‌داد و می‌خورد ، وی شاید نخستین شکل ابتدایی ساندویچ را درست می‌کرد.

در قرن ۱۸ میلادى یک کنت قمارباز انگلیسى از بس به قمار و ورق علاقه داشت ، دستور مى‌داد غذاى گوشتى او را به صورت حاضرى و لاى نان گذاشته سر میز قمار بیاورند.که مجبور نباشد برای خوردن غذا لختى میز قمار را ترک کند. (اسم این کنت جان مونتاگ John Montague بود ، داستان هم در حول و حوش سال ۱۷۶۲ اتفاق افتاده است.

جان مونتاگ ، در زندگی شخصی آدم چندان موفقی نبود. همسر اول مورد علاقه‌اش به علت بیماری درگذشت و همسر دومش که یک خواننده اپرا بود به وسیلبه خواستگار حسودش کشته شد.

علاوه بر این وی یکی از حامیان جیمز کوک -کاشف دریایی معروف- بود ، طوری که جیمز کوک نام جزایر هاوائی را در اصل جزایر ساندویچ گذاشته بود.)

اما ناصرالدین شاه در جلد سوم کتاب خاطرات سفر سوم فرنگستان خود به صراحت مى‌نویسد با وجود اینکه در ترن آلمان که او را از برلین به سوى یکى از شهرهاى آن کشور مى‌برده در انتظار آوردن سینى غذا بود اما مهمانداران یک بسته که عبارت از نان دراز لوله‌اى بوده وسط آن گوشت سرد قرار داشته به او تقدیم کرده و یک بطرى شربت هم براى رفع تشنگى کنار آن بسته کوچک نان وگوشت به او داده‌اند و شاه از این غذای مختصر و محقر بسیار تعجب کرده است.

روس‌های تزاری در پذیرایى‌هایى که از خود و دیگران مى‌کرده‌اند زاکوسکى (اوردور) شامل انواع غذاهاى سرد مانند کالباس، سوسیس ، ژامبون، انواع سالادهاى سیب زمینى و الویه (با روغن زیتون)، ماهى کیلکا، ماهى ساردین و ماهى سفید وکفال، لوبیا یخته سرد و امثال آن سر میز حاضر مى‌کرده و سپس شام اصلى را سر میز مى‌آورده‌اند.

ساندویچ خوردن درایران متداول نبوده فقط قزاق‌هایى که جلوى در سفارتخانه‌ها و اماکن دولتى و خانه اعیان و اشراف کشیک مى‌داده‌اند سر ظهر دیزى آبگوشت سربازخانه را که براى آنها مى‌آورده‌اند ابتدا آب آن را در بادیه‌اى ریخته، نان سنگک در آن ترید کرده با قاشق یا دست مى‌خورده‌اند. سپس خود گوشت و سیب زمینى و نخود و لوبیا و لیموعمانى و گوجه فرنگى و پیاز داخل دیزی را با گوشت‌کوب محکم کوبیده آن را لاى یک نان سنگک دو آتشه خشخاش زده بزرگ لوله کرده سرازیرکرده قطعات پیاز را هم با سر نیزه ریز کرده روى گوشت کوبیده ریخته، نان سنگ را به صورت لوله‌اى در آورده با لقمه‌هاى کله گربه‌ای نان و گوشت مزبور را که ادویه و دارچین زیادی هم روی آن مى‌ریخته‌اند، مى‌خوردند.

ورود سوسیس و کالباس به ایران

پس از انقلاب کمونیستى در شوروی ۱۹۱۷/۱۲۹۶ عده زیا‌دى از ارمنیان روسیه و نیز روس‌هاى سفید یا مخالف انقلاب به ایران سرازیر شدند. کالباس، سوسیس، ژامبون از موادغذایى مورد علاقه شدید روس‌ها و ارامنه است.

تهیه کالباس به صورت کنونى اما به شکل دستى وسنتى ازدوران بسیار قدیم در یونان و سپس روم و اروپاى قرون وسطى و جدید متداول بوده و با سیر و نمک و پس از کشف جزایر ملوک چین و هند با انواع چاشنى‌ها آن را خوشمزه مى‌کرده‌اند. ارمنیان و روس‌هاى سفیدی که به ایران آمدند و در گیلان و مازندران و استرآباد و تهران مستقر شدند با توجه به خوک‌هاى اهلى و وحشى در شمال ایران و گرازهاى سانگله که البته گوشت آنها در اروپا مرغوب نیست ، شروع به تهیه کالباس و سوسیس و ژامبون کردند، آقایان آرزومان و میکاییلیان دو تن از ارمنیان مهاجر به ایران کارگاه‌هایى نخست در گیلان و سپس در تهران تاسیس کردند و شروع به تهیه کالباس و سوسیس و ژامبون کردند.

تا آن زمان اروپاییان مقیم تهران این مواد گوشتى را از قوطى‌هاى کنسرو که از ارویا به ایران فرستاده مى‌شد بیرون آورده مى‌خوردند ، اما به زودی تولیدات ایران مورد قبول خاطرشان قرار گرفت و دو مؤسسه آرزومانیان و میکاییلیان به کارخانه‌هاى بزرگى تبدیل شدند. شهرت کالباس وسوسیس و ژامبون ایران بدان حد بود که در جنگ دوم جهانى پس از اشغال ایران، انگلیسى‌ها رسما و طى نامه‌ای درخواست موافقت با صدور چند تن کالباس و سوسیس ایران را به خارج برای رفع نیاز سربازان انگلیسى در آفریقا و خاور نزدیک کردند که اسناد آن موجود است.

نخستین ساندویچ فروشى‌هاى ایران از دوران جنگ دوم به بعد اولین ساندویچ‌فروش‌ها در تهران و سپس در طول ۱۰ سال در شهرستان‌ها افتتاح شدند که غالب کارکنان آنها ارمنى بودند. نخستین بار در خیابان استانبول یا استامبول تهران چند مغازه که ماهی و ماهی دودی و لوله‌هاى کالباس مى‌فروختند ساندویچ عرضه کردند که بهای آن دانه‌ای پنج قران بود.

نان بولکا (سفید بامزه ترشى خمیر)، خیارشور حلبى تبریز، کمى کره که به نان مى‌مالیدند وچند برگ جعفرى تازه خرد کرده. "مغازه خزر" در ا بتداى خیابان استانبول پس از چهار راه فردوسى- استانبول- نادرى در پاساژى واقع بود و مدتی بعد در طبقه زیرین آن رستورانى افتتاح شد که در آنجا چند نوع غذا از جمله سوسیس سرخ کرده یا مغز گوسفند یا کتلت یا ماهى ازون برون یا شیر ماهى را همراه با توده‌اى از سیب‌زمینى پوره خوشمزه که روى غذا و سیب زمینى سس گوجه فرنگى یا کچاپ هم مى‌ریختند به بهای نازل هر پرس شش قران و بعدها ۱۲ ریال و در دهه چهل ۱۸ ریال! عرضه مى‌کردند. آنجا محل جمع شدن و سخن گفتن و وقت گذراندن شعرا، نویسندگان ، روزنامه‌نگاران و دانشجویان و دانش‌آموزان کلاس‌هاى بالاى مدارس متوسطه بود. دانشجویان دانشکده افسرى تهران هر شب جمعه در خزر در طبقه بالاى بیسترو اجتماع مى‌کردند و با خریدن یک لوله بلند و باریک کالباس که آن را با نان بولکا (سفید) و خیارشور و گوجه فرنگى مى‌خوردند عیشى شاهانه راه می‌انداختند.

چند صاحب بیسترو ارمنیانى قانع، مهربان و خونسرد بودند ، با خوشرویى و قناعت مقدم جوانان را مى پذیرفتند. شب جمعه در ساندویچ‌فروشى‌هاى خیابان‌هاى استانبول و نادرى و لاله زار و لاله زارنو غلغله‌اى بود. دانشجویان دانشکده افسرى ارتش به ویژه از مشتریان وفادار ساندویچ‌فروش‌های لاله‌زار نو بودند زیرا آنها در طول هفته هر روز ناهار ساچمه پلو (عدس پلو) ، علف پلو ( سبزی پلو) ، آش گل گیوه (آش کشک) طاس کباب ، راگو ، قیمه پلو ، چلوخورش علف دانشکده (قرمه سبزی) و کتلت‌هایی که از سفتی و سختی شباهت به آجر پاره داشت خورده و شب جمعه میل داشتند ساندویچ کالباس و سوسیس بخورند. آنها هر دو سه نفر دور یک لوله نیم مترى کالباس سیردار جمع شده قطعات بریده آن را با رغبت و اشتهای زیادى همراه نان بولکاى ترش مزه و گوجه فرنگى و خیارشور به معده مى‌فرستادند. آن زمان از سس ساندویچ اثرى نبود و به جاى آن ساندویچ‌فروش‌ها در نهایت سخاوت مقداری کره اعلا لاى نان مى‌مالیدند. د رخیابان شاه‌آباد (جمهورى) دکه ساندویچ‌فروشى اسلامى جمع و جورى بود که به جاى کالباس، کوکو، کتلت و تخم مرغ لاى نان مى‌گذاشت و کار او هم بسیار گرفته بود. ساندویچ از سال‌های حدود ۱۳۳۵ به شهرستان‌ها نیز انتقال یافت.

رفتن به ساندویچ فروشى و بى‌آبرویى

در سال‌هاى اول افراد محترم و آبرومند رفتن به ساندویچ‌فروشى‌ها را دون شأن مى‌دیدند و حداکثر رضایت مى دادند به چلوکبابى و چلوخورشتى بروند. همان طور که د رعصر ناصرى نیز رفتن به رستوران و چلوکبابى کارى خلاف آبرو تلقى مى‌شد و مى‌گفتند فلانی سفره درست و حسابى ندارد که به دکه نان وکباب یا دکان چلوکبابى مى‌رود اما کم کم رفتن به دکان ساندویچ‌فروشى متداول شد و امروز بسیا‌رى از خانم‌ها و آقایان و جوانان خوردن ساندویچ را بر صرف غذا در خانه ترجیح می‌ددهند. حتی در حدود سال‌های دهه ۴۰ گفته مى‌شد که تعداد کارگران ساندویچ‌فروشى‌ها تنها در شهرستان رشت به ۱۶۰۰۰ تن رسیده است.

در دهه ۱۳۴۰ در بلوار کشاورز که ا بتدا بلوار الیزابت دوم نام دا شت یک ساندویچ‌فروشى بزرگ به نام ۴۴۴ افتتاح شده بود. نام فروشنده خوش اخلاق و خنده‌روى آن به نام على آقا را کسى نمى‌دانست و او را علی آقا ۴۴۴ می‌خواندند. على آقا که حتى بعدا معلوم نشد نام خانوادگیش چیست و برادرش آقا داوود از ساندویچ فروشان موفق تهران بودند و سال‌ها عده زیادی دوست داشتند به مغازه ۴۴۴ بروند و ساندویم ۴۴۴ بخورند.على آقا بعدها خود مستقلا فروشگاهى در سه راه تخت جمشید (طالقانى) امروز افتتاح کرد که مشتری بر آن می‌جوشید. ساندویچ کتلت، کالباس، سوسیس و نیز لوبیا پخته یر از پیاز داغ و انواع چاشنى‌های برادران مزبور درتهران سال‌های دهه ۱۳۵۰ شهرت زیادی یافته بود. همین طور ساندویچ سالاد الویه، مغز و زبان آنها... افس

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:,

|
 
{background:url('http://upload7.ir/imgs/2014-03/42176368880498725927.jpg') no-repeat center top


به وبلاگ خودتون خوش آمدید

http://upload7.ir/imgs/2014-03/42176368880498725927.jpg

 

 

مریم

 

5 ارديبهشت 1393
7 فروردين 1393
2 فروردين 1393
1 فروردين 1393
7 اسفند 1392
6 اسفند 1392
4 اسفند 1392
3 اسفند 1392
2 اسفند 1392
1 اسفند 1392

 

تفاوتهای جالب چپ دست ها وراست دستها
آموزش فال قهوه
سخت افزار نورومورفیک‌ جدید، مغز انسان را شبیه‌سازی خواهد کرد
دانستیهای جالب در مورد گیتار
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
شگفتی های خلقت
اشعار حسین پناهی
سخنان حکیمانه از بزرگان4
سخنان حکیمانه از بزرگان3
سخنان حکیمانه از بزرگان2

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق شکسته و آدرس maryam856.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عاشقانه علیرضا
فارین
پرنیا
سروش
فوژان
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

 

ارسال دستگاه از چین به ایران
حمل از دبی
قلاده اتوماتیک ضد پارس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

جوک و اس ام اس

نازترین عکسهای ایرانی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 296
بازدید کل : 43079
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

Up Page

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->